دانلود رمان روی خط عشق از Rabeeh14 نگارش قوی

دانلود رمان روی خط عشق از Rabeeh14 نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

سورن خندید هیچی، سولار خودش عقل داره میدونه که نباید دم به تله پسرای امروزی بده بیان اگه داد چی
سورن بی تفاوت شونه بالا انداخت بیان سرشو تکون داد امیدوارم به روز از کارای امروزت پشیمون نشی سورن بی توجه به بیان و عصبانیتش گفت هومن کی مراسم میگیری
یعنی تابلو بود که میخواد بحثو عوض کنه . هومن به نگاه به ما و سورن کرد، متعجب گفت: چطور؟
– بابا ، من دلم لک زد واسه یه عروسی
هومن بنظرت زشت نیست دوماد پیش دانشگاهی باشه؟ سورن خندید راستمها ، اصلا به این فکر نکرده بودم مهان خندید مگه تو اصلا بلدی فکر کنی سورن اره خوب ، مگه من مثه تو بی عرضم
مهان دوباره خندید کم نیاری ها
سورن شماها نمی خواین بکپین ، ناسلامتی فردا با استاد استاد شجری امتحان دارین ها 8
مهان تو خف بمیر ، ما داریم فکر میکنیم
سورن سرشو توی بالشتش فرو کرد مهان به بیان نگاه کرد و اروم گفت: نمیشه تو بگی
بیان ابرو بالا انداخت نه
مهان ای بابا ، خوب منم نمی تونم بگم
بیان خوب فردا بهش بگو
تبلتمو از کنارم برداشتمو و روش نوشتم چی قراره بهم بگین؟
بیان متن و خوند و با اضطراب بهم نگاه کرد قراره مهان بگه ، از اون بپرس
به مهان نگاه کردم ، چهار زانو روی تشکش نشست و گفت: من نمی تونم
بعد دستشو دراز کرد و زد پس کله سورن سورن با چشمای بسته روبه مهان کرد مرگ ، درد ، بابا یه بار ازت
یه کاری خواستیم ها ، بعد بهت میگیم یا بو به تریپیت برمی خوره
مهان با عرضه تو بگو
سورن با چشمای بسته روی تشکش نشست بابا مگه چی میخواستی بگی ، اه
بالشتمو برداشتمو کوبوندم توی سرش

https://fantasylife.ir/?p=857
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
آخرین نظرات
درباره سایت
فانتزی رمان
بهترین سایت دانلود رمان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " فانتزی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.