دانلود رمان گروگانگیر از فاطمه فایل pdf pdf رایگان بدون سانسورپسر با یه حرکت جوانمردانه چمدون رو برداشت و روی چرخ خودش گذاشت و حرکت داد.
منم کنارش قدم برداشتم بدون این که بفهمم حرفم درسته یا نه گفتم: شما باربر هستید؟
درجا ایستاد و با چشمای گرد شده سمتم برگشت منم ایستادم و با یه لبخند خوشگل ...