دانلود رمان بارش آفتاب اثر نسترن اکبریان pdf

دانلود رمان بارش آفتاب اثر نسترن اکبریان pdf رایگان pdf بدون سانسور

پدر گفته بود حق نداشتم به چهره نا محرم نگاه کنم
گوش گرفتن حرف هایش به نفعم بود زیرا اگر گوش نمی گرفتم این پدر بود که از جسم ضعیفم تاوان پس می گرفت.
تاوان سرپیچی از حرف هایش تنها برای خود گران تمام می شد پس سر به زیر انداخته و منتظر بودم تا فروشنده وسایل موجود در لیست مادرم را تهیده کند.
با قرار گرفتن کیسه های خرید مقابلم، گوشه ترین قسمت کارت اعتباری پدر را به سمت فروشنده گرفتم.

https://fantasylife.ir/?p=839
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
آخرین نظرات
درباره سایت
فانتزی رمان
بهترین سایت دانلود رمان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " فانتزی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.